سخنان ارسطو
سخنان ارسطو
انساني كه با اجتماع تكامل پيدا كرده باشد، از همه جانوران بهتر است و اگر بدون قانون و عدالت زندگي كند، خطرناكترين جانور است.
((ارسطو))
==============
چيزي را كه انسان برتر، خوب ميپندارد، به راستي خوب است.
((ارسطو))
===============
ذهن فرهيخته، ذهني است كه بتواند انديشهاي را بدون پذيرفتن آن در سر بپروراند.
((ارسطو))
===============
خردمند آنچه را مي داند، نمي گويد و آنچه را كه مي گويد، مي داند.
((ارسطو))
================
عشق، حواس را از ديدن عيبها منع مي كند.
((ارسطو))
================
دشمني كسي را در دل راه مده كه تو را هميشه غمگين مي كند.
((ارسطو))
================
راستي مثل گنج است؛ هر قدر آشكار گردد، پيروانش بيشتر مي شود و دروغ مثل شعله پنهان آتش است كه وقتي آشكار شد، سوزش و تباهي بيشتري به همراه دارد.
((ارسطو))
================
اعتقادي كه به زور به دست بيايد، ارزشي ندارد.
((ارسطو))
=================
ما زماني ميتوانيم ادعا كنيم كاري يا پيشهاي را آموختهايم كه آن را انجام دهيم.
((ارسطو))
=================
سربلندي كساني كه به خوبي به بچهها آموزش ميدهند، به همان اندازهي كساني است كه آنها را به دنيا ميآورند: گروه دوم به آنها زندگي ميبخشد و گروه نخست، راه خوب زندگي كردن را به آنها ميآموزد.
((ارسطو))
=================
انسان واقعي كسي است كه از كمك كردن به ديگران احساس رضايت مي كند، اما از اينكه كسي به او كمك كند خجل و شرمسار مي شود، زيرا نيكي كردن به ديگران نهايت ايثار و بزرگواري است و كمك گرفتن از ديگران بيانگر ضعف و حقارت است.
((ارسطو))
================
دوستي ميوه دير رسي است.
((ارسطو))
=================
هر كاري كه مي كنيم به انگيزهي پاداشي انجام ميدهيم.
((ارسطو))
=================
دو چيز اندوه را از بين مي برد: يكي ديدار دوستان و ديگر، سخن دانايان و خردمندان.
((ارسطو))
==================
كارهاي تكراري ما نشان دهنده شخصيت ما است.
((ارسطو))
===================
در زندگي، زماني كه كاري براي انجام يا چيزي براي عشق ورزيدن يا بارقه اي براي اميدوار بودن داشتيد، آن گاه بدانيد فرد شادي خواهيد بود.
((ارسطو))
===================
هيچ چيز مانند نيكي، انسان را سير نمي كند.
((ارسطو))
===================
انسان، دنيايي از شگفتي ها است.
((ارسطو))
===================
هدف نهايي از آموزش و پرورش، آموختن روش درست بهره گيري از اوقات فراغت است.
((ارسطو))
==================
انسان آزاده از كسي سلب آزادي نمي كند.
((ارسطو))
=================
آدم بخشنده عزيز است، اگر چه فقير باشد.
((ارسطو))
=================
شادي، بهترين چيزهاست؛ آن قدر اهميت دارد كه ساير چيزها تنها براي كسب آن هستند.
((ارسطو))
=================
هيچ روح برتري نيست كه آميزه اي از ديوانگي و جنون را در خود نداشته باشد.
((ارسطو))
=================
هيچ چيز مانند بخشش و نيكي انسان را سير نمي كند.
((ارسطو))
=================
خوشبختي به خود ما بستگي دارد.
((ارسطو))
==================
تجربه، ميوه اي است كه آن را نمي چينند، مگر پس از گنديدن.
((ارسطو))
=================
خواسته هاي خود را در ميان دو ديوار محكم اراده و عقل زنداني كنيد.
((ارسطو))
=================
معلم نفس خود و شاگرد وجدان خويش باش.
((ارسطو))
==================
برتري باسواد بر بي سواد همانند برتري زندگان بر مردگان است.
((ارسطو))
==================
براي دوام دوستي بايد برتري و ارزش يكديگر را بشناسيد و به يكديگر با ديده احترام بنگريد.
((ارسطو))
==================
بي نيازي را از دنيا با خرسندي بخواه؛ زيرا آنچه كه انسان را بي نياز مي سازد، خرسندي است، نه دارايي.
((ارسطو))
==================
بزرگي در احترام داشتن نيست، بلكه در شايستگي داشتن احترام است.
((ارسطو))
==================
عشق، يك روح است كه در دو جسم دميده شده.
((ارسطو))
==================
يك دوست خوب ميتواند پادزهر پنجاه دشمن باشد.
((ارسطو))
==================
شادماني، معنا [ = چم ] و هدف زندگي است؛ كل هدف و پايان وجود انساني است.
((ارسطو))
===================
در همه ي جنبههاي طبيعت، امري شگفت انگيز وجود دارد.
((ارسطو))
===================
بدترين چيز در مورد بردگي اين است كه دست آخر، برده ها به آن خو مي گيرند.
((ارسطو))
===================
كارهايي را كه بايستي بياموزيم و زمان، صرف يادگيري آنها كنيم، مي توانيم در زمان انجام، ياد بگيريم.
((ارسطو))
====================
از راه كنش و كردار است كه انسانها كامياب مي شوند يا شكست مي خورند.
((ارسطو))
=====================
انسانها به دليل شخصيت هايشان آن چيزي هستند كه هستند، اما در كردار است كه آنها به خوشبختي و يا بدبختي دست مي يابند.
((ارسطو))
=====================
زيباترين رنگها، كه به گونه اي اتفاقي بر روي بوم آمده باشد، لذت كمتري به ما مي بخشد تا طرحي سياه و سفيد.
((ارسطو))
=====================
كار شاعر اين نيست كه رخدادهاي حقيقي را نقل كند، بلكه كار او اين است كه آن چيزهايي را روايت كند كه بنابر احتمال يا ضرورت ممكن بود و يا مي توانست رخ دهد.
((ارسطو))
=====================
ما نسبت به انساني كه سزاوار بدبختي نبوده است، احساس مهرباني و دلسوزي مي كنيم.
((ارسطو))
======================
بدتر از همه آن است كه كسي آگاهي كامل داشته باشد و اراده كند عمل را انجام دهد و سپس آن را انجام ندهد.
((ارسطو))
======================
در ميان نمايشنامه نويساني كه از استعدادي برابر برخوردارند، آنان كه خود از نظر عاطفي حساس تر هستند، متقاعد مؤثرترند؛ كسي كه خود افسرده است افسردگي را سرايت مي دهد.
((ارسطو))
======================
نمايشنامه نويس در فرآيند نوشتن، حتي اگر داستان را آفريده باشد، نخست بايد طرحي از داستان بريزد و سپس با رخداد هاي مناسب به پر كردن آن بپردازد.
((ارسطو))
======================
كامل بودن بيان در اين است كه روشن باشد بي آنكه عادي باشد.
((ارسطو))
=======================
زبان پر زرق و برق، هم شخصيت و هم انديشه را از نظر پنهان مي كند.
((ارسطو))
=======================
بگذاريد به گونهاي زندگي كنيم كه گويي، موجوداتي فناناپذير و جاودانهايم.
((ارسطو))
=======================
ما همان چيزي هستيم كه پي در پي انجام ميدهيم؛ بنابراين، تعالي، يك كردار نيست، بلكه يك عادت است.
((ارسطو))




